ترسیم حالات حضرت رباب در شهادت حضرت علی اصغر
سقـفی به غیر از آسمان بر سر نداری تو سـایـه بر سر داشـتـی دیگـر نداری خورشید بر نی بود؟ حق داری بسوزی دیدی به جز او سـایـهای بر سر نداری برگـشتهای؟ این را کسی باور نمیکرد برگـشتهای؟ این را خودت باور نداری میخواهی از بغض گـلوگـیرت بگویی از لای لایــی واژهای بـهــتــر نــداری هـر بـار یــاد غــربـت مـولا مـیافـتـی میسـوزی و دیگر علی اصغـر نداری هر شب در این گهواره طفلی بیقرار است «سخت است این غم، سختتر از هر نداری» ما پای این گهواره عمری گریه کردیم یک وقت دست از لای لایی برنـداری |